حضرت زهرا سلام الله علیها: مَن اَصعَدَ اِلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِه اَهبَطَ الله عَزَّوَجَلَّ اِلَیهُ اَفضَلَ مَصلَحَتِه.
کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.(بحارالانوار،ج70،ص249)
مقام معظم رهبری: این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. این عناصر سه گانه باید برای ما شاخص باشند؛ بصیرت، اخلاص، عمل به هنگام و به اندازه. (بیانات در دیدار هزاران نفر از بسیجیان استان قم 2/8/89)
* یکی از علمای بزرگ اخلاق نقل می کرد که یکی از آقایان اهل منبر می گفت : من در آغاز منبرم سلام بر امام حسین علیه السلام می کنم و اگر جواب نشنوم منبر نمی روم! این حالت از آنجا برای من پیدا شد که روزی وارد مجلس مهمی شدم و واعظ معروفی را بر منبر دیدم، این خیال در دل من پیدا شد که بعد از او سخنرانی جالبی کنم و او را بشکنم! به خاطر این خیال تصمیم گرفتم چهل روز به منبر نروم به دنبال این کار (معاقبه خویشتن در مقابل یک فکر و خیال باطل) این نورانیت در قلب من پیدا شد که پاسخ سلامم به حضرت را می شنوم. (اخلاق در قرآن-آیت الله مکارم،ج1،ص265)
یک صبح زاخلاص بیا بردر ما / برناید اگر کام تو از ما گله کن (ملا احمد نراقی)
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی / صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست (سعدی)
مژده ای دل که دلربا آمد
دلربایی گره گشا آمد
محنت و درد و غم فراری شد
شادی و رحمت و صفا آمد
امام رضا علیه السلام:
خدا رحمت کند کسی را که «امر ولایت ما» را زنده می سازد. پرسیده شد امر شما چگونه زنده می شود؟ فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد. زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود.
بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۳۰
✨✨✨ ولادت شمس الشموس، نگین ایران زمین، امام هشتم،
علی ابن موسی الرضا علیه السلام
بر شما و ما و همه مسلمانان و انسان های آزادهٔ جهان مبارک و خجسته باد ✨✨✨
نگاه رهبر انقلاب به دو عنصر خدمت و کار جهادی برای تحقق کارآمدی نظام اسلامی
پیش شرط تحقق
وظیفه امروز ما چیست؟
اول اینکه «روحیّهی خدمت» باید داشته باشیم و باید
بدانیم که «اصلاً فلسفهی وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و
هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند.»
دوّم اینکه «در زمینهی خدمت، کار را باید جهادی کرد؛
جهادی به معنای بیقانونی نیست. معتقدم در همان چهارچوب قانون، دو جور می شود
کار کرد:
یک کار کار مرسوم اداری، یک کار کار جهادی.
کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمان ها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است.
کار را باید جهادی انجام داد تا انشاءالله خدمت به خوبی انجام بگیرد. اگر این اتفاق افتاد نتیجه آن نمایش «کارآمدىِ نظام در عمل» است و در حقیقت «شما با عمل خودتان مردم را به ایمان، به اسلام، به دین دعوت میکنید
از پس خوابی کوتاه، سر از زمین ماسه ای غار حرا برگرفت. هوا خنکایی لرزآور
داشت. شب، گویی به نیمه خود رسیده بود.
محمد، سر سوی بیرون چرخانید: به آسمان، هلال لاغر ماه، نور کم جان خویش را بر کوه
های حرا و دشت گسترده جنوبی افشانده بود. مکه، طبیعت پیرامون آن و سر به سر جهان،
در خوابی ژرف غرقه بودند. سکوتی سنگین و غریب، هستی را یکسره در خود فرو برده
پیچیده بود.
محمد، پیش تر بسیار نیمه شبان را با بیداری سپری ساخته بود؛ لیک، آن مایه سکوت و
آرامش را، هرگز نه شنیده و نه احساس کرده بود.
***
محمد به هر گوشه آسمان که نگریست او را دید.
پس، صدایی به لطافت باران و خوش نوایی آوای جویباران از او برخاست:
ـ ای محمد!
محمد با لرزه ای آشکار در صدا، پاسخ گفت: بــبله؟
ـ بخـ.وان!
ـ من؟! چــچه بخوانم!؟
ـ نام خدایت را!
ـ چـ چگونه بخوانم؟
ـ بخوان به نام پروردگارت که بیافرید.
محمد، هم نوا با آن موجود آسمانی، خواندن آغازید:
ـ آدمی را از ه ای خون آفرید.
بخوان؛ و پروردگار تو، ارجمندترین است
همو که به وسیله قلم آموزش داد
و آدمی را، آنچه که نمی دانست، آموخت.
خواندن پایان یافته بود. صدای آسمانی، فروخفت. آنگاه، دیگربار، گوینده آن به هیأت
نخستین درآمد؛ و آن توده نور آسمانی، به یکباره کمرنگ، و سپس ناپدید گشت.
***
خواست تا از جای برخیزد لیک در زانوانش نایی نمانده بود. پس، پاها در زیر سنگینی
تن، دوتا شدند؛ و او، بر زمین پهن شد. در همان حال، پیشانی بر زمین نهاد، و صدایش
به گریه، فراز شد.
محمد دست راست را تکیه گاه خویش ساخت و تن را از زمین ماسه ای کف غار برکند. در پی
آن دقیقه های بس دشوار که بر او گذشته بود اینک بیش و کم احساس توانی در زانوان می
کرد. نه چندان بسیار. در آن مایه که بتواند بر پای بایستد و تن و سنگین شده را
ـ هرچند دشوار و کند ـ سوی شهر و سرای خویش کشاند.
بر پای ایستاد. ردا و عبا را بر شانه ها و تن میزان ساخت و از حرا پای به در نهاد.
شب همان شب ساعت پیشین بود و آسمان و ستارگان و هلال باریک ماه همان و کوه حرا و
دشت گسترده جنوبی پیش پای آن و مکه نیز همان. لیک گویی در پس پشت آن آرامش و سکوت
ظاهری، جنبش و ولوله ای آغاز گشته بود. در پس پرده انگار ماجرا در جریان بود.
***
فضا انگار انباشته زمزمه ای شورانگیز بود. کوه و دشت و سنگ و خار بوته و خاک، به
نجوایی مرموز در گوش جان یکدیگر بودند.
ـ درود بر تو، ای برگزیده خدا!
محمد به این سو و آن سو سرچرخانید. جز طبیعت آشنای بی جان پیرامون اما، هیچ ندید:
همان کوه حرا بود و تخته سنگ های سیاه و خشن آن نیز در جنوب آن، سلسله کوه
های کم بلندای گرداگرد مکه.
پس امتداد آن کوه ها، که از سویی، رو به جانب یثرب داشت، با دره ها و ساده دشت های
خشک حاشیه آنها.
سر به سر طبیعت بود. غنوده در آغوش تیره شب. ژرف، خاموش و اسرارآمیز، بی هیچ موجود
سخن گو در آن.
***
سرور اهل بهشت اهل اخلاص هستند.
مقام معظم رهبری: هرچه مایه اخلاص در کاری که من و شما انجام می دهیم بیشتر باشد، آن کار ارزش بیش تری پیدا می کند. (بیانات در تاریخ14/2/69)
* سیره شهدا : ساعت یک و دو نصفه شب بود. صدای شرشر آب می آمد. توی تاریکی نفهمیدم کی است. یکی پای تانکر نشسته بود و یواش،طوری که کسی بیدار نشود، ظرف ها را می شست.جلوتر رفتم حاجی بود.
(یادگاران/شهید همت/ مریم برادران/ص50)
* حضرت آیت الله مروارید قدّس سرّه نقل می کردند که جوان بودم در خدمت حاج شیخ عباس قمی قدّس سرّه در باغی در حوالی مشهد مهمان بودیم. حاج شیخ عباس بعد از سلام و احوالپرسی شروع به نوشتن کرد. آقا امروز روز تفریح است. فرمود : فکر می کنید من از سهم امام بخورم و عمرم تلف شود!
صاحب باغ گفت : آقا غذاها و میوه ها سهم امام نیست، مال شخصی است شما استراحت کنید.
فرمود: یعنی می گویید یک روز که از سهم امام زمان (عج) نمی خورم. نامردی کنم و برای مولایم کار نکنم؟
(خاطرات قرائتی- بهشتی، ج2، ص41و42)
عبادت به اخلاص نیت نت / وگرنه چه آید زبی مغز پوست؟ (سعدی)
محبوبهٔ حق در دوجهان فاطمه است
در قلب مُحبِّ او ڪجا واهمه است؟
آن دم ڪه قدم نهد به سوے م
لطف و ڪرمش شامل حال همه است!
✨ولادت ام الائمه، زهرای مرضیه، حضرت فاطمه سلام الله علیها،
روز زن و روز مادر
بر ن و مادران ایران زمین
به ویژه همسران و مادران شهدا مبارک و خجسته باد ✨
شخصیت کامل فاطمه زهرا سلام الله علیها سرور ن عالم نقطه عطفی در زندگی ن مسلمان است و سالروز ولادت ایشان بهترین زمان برای شناخت و ارج نهادن به مقام و جایگاه والای ن به ویژه مادران است. ن مسلمانی که کرامت انسانی خود را پاس می دارند، گرمی بخش کانون خانواده هستند و اجتماع را از حضور موثر خود بهرمند می سازند.
حق مادر در کلام امام سجاد علیه السلام :
و امّا حقّ مادرت بر تو ، این است که بدانى او تو را در جایى حمل کرده است که هیچ کس دیگرى را حمل نمى کند و از میوه دلش، آن به تو داد که احدى به دیگرى نمى دهد و تو را با تمام اعضایش حفظ کرد و اهمیتى نمى داد که خود گرسنه باشد، اما تو سیر باشى و خود تشنه باشد، اما تو را سیراب کند و خود باشد، اما تو را بپوشاند و خود در زیر آفتاب باشد، اما تو را سایه افکند و به خاطر تو خواب را بر خود حرام سازد و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد.
بنا بر این، تو جز با کمک و توفیق الهى، از پس قدردانى او بر نمى آیى.
میزان الحکمه ج ۱۳، ص ۴۹۵
درباره این سایت